عوامل مؤثر بر تغييرات نظام آموزشي چه تغییراتی در نظام آموزشی کشور می‌تواند بیشترین تأثیر را بر آن داشته باشد؟

کلیدی‌ترین تغییر برای ایجاد بیشترین تأثیر بر آموزش‌، تأمل و بازنگری رویکردهای آموزشی در فرآيند یادگیری است. رویکردی ساخت‌گرایانه‌، همه‌جانبه‌گرا و کل‌نگر که در آن تمامیت وجودی فرد مورد توجه باشد، رکن اساسی در این فرآیند است.

تأمل بیشتر در خصوص رویکردهای فعلی یادگیری و تدوین استانداردهای علمی دقیق و به‌روزرسانی شده از ضروریات این بازنگری است. در این به‌روزرسانی لازم است که نه‌تنها به توانمندي‌ها و نیازهای علمی بلکه به شرایط اجتماعی، عاطفی، احساسی، فرهنگی و جسمی دانش‌آموزان نیز توجه بیشتری معطوف شود. به بیان دیگر، در این بازاندیشی لازم است طیف وسیع‌تری از ظرفیت‌ها و مسئولیت‌های انسانی که فراتر از رشد فکری و موفقیت تحصیلی است مورد توجه قرار گیرد. تمرکز و توجه بیشتر به اهمیت نقش و مشارکت دانش‌آموزان و مسئولیت‌پذیری آن‌ها در امر یادگیریشان، نکته‌ای بسیار مهم و اصلی است. بر همین اساس لازم است به فرآیندی بیندیشیم که طی آن دانش‌آموزان را با چالش‌های روزمرة زندگی درگیر کرده و آنان را به یافتن راه‌های خلاقانه جهت برون‌رفت از چالش‌ها از طریق کاوشگری، اقدام و بازاندیشی تشویق كنيم. در تدوین چنین برنامة درسی، بايد فراهم آوردن فرصت‌های کافی جهت توسعه و ارتقاء مهارت‌هایی از قبیل مهارت‌های خود مدیریتی، برقراری ارتباطات اجتماعی، پژوهش، تفکر انتقادی و خلاق در نظر گرفته شود.

علاوه بر این، توسعة سیستمی که از طریق آن موانع یادگیری مشارکتی و فردی شناسایی و رفع شوند نیز از دیگر ضروریات انجام کار است. نیازها و حمایت‌های آموزشی فردی باید از طریق یک برنامة درسیِ لایه‌بندی شده مورد توجه قرار گیرد. در لایه‌بندی برنامة درسی،  واحدهای پژوهشی به سه لایه از یادگیری پیچیده‌تر تقسیم می‌شوند: (1) بررسی و جمع‌آوری اطلاعات اولیه، (2) کاربرد و پردازش اطلاعات و (3) تجزیه و تحلیل انتقادی مفاهیم در دنیای واقعی. برنامة درسی لایه‌ای شامل ایدة ساده و در عین حال نوینِ در نظر گرفتن حق انتخاب برای یکایک دانش‌آموزان است. با دادن حق انتخاب به دانش‌آموزان در مورد اینکه برای رسیدن به یک هدف معین كدام مسیر یادگیری را انتخاب كنند و به انجام چه فعالیت‌هایی بپردازند، به آن‌ها احساس کنترل بر یادگیری خود داده می‌شود که قبلاً مورد توجه قرار نمی‌گرفت. دادن حق انتخاب یادگیری به دانش‌آموزان، آن‌ها را مسئول یادگیری خودشان کرده و با اين كار در حقیقت روش یادگیری را به آن‌ها می‌آموزیم. به هنگام تدوین يك برنامة درسیِ قابل نوشته‌، اجرا، ارزشیابی و لایه‌بندی شدن، نه‌تنها لازم است به سطوح متفاوت آمادگی دانشی و سبک‌های یادگیری دانش‌آموزان مختلف توجه شود، بلکه به هنگام طراحی برنامة درسی ارزشیابی شده نیز لازم است که این تفاوت‌ها مورد توجه قرار گیرد. در نظام آموزشی جدید نمی‌توان همة دانش‌آموزان را بر اساس یک چارچوب و ساختار ارزشیابی یکسان مورد ارزیابی قرار داد. بازنگری بر سیستم ارزیابی دانش‌آموزان از موارد بسیار ضروری است. برای نظارت بر پیشرفت دانش‌آموزان لازم است که طیفی از راهبردهای ارزیابی در نظر گرفته شود. با استفاده از ابزارها و راهبردهای مختلف و متنوع از قبیل واقعه‌نگاری و تهیة پوشة کار، لازم است که روند پیشرفت هریک از دانش‌آموزان ثبت شده و بازخورد و پشتیبانی معنادار و به‌موقع به‌گونه‌ای به آنان ارائه شود که آن‌ها را در ارزیابی آنچه فراگرفته‌اند توانمند سازد. دانش‌آموزان باید قادر باشند که نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی، گام‌های بعدی پیشرفتشان را پیش‌بینی و مسیر یادگیریشان را طراحی كنند. لازم است که به جای تمرکز بر ارزیابی عملکرد دانش‌آموز از لحاظ کمی، میزان پیشرفت هر فرد در کسب دانش، مهارت‌ها و درک مفاهیم جدید و توانمندی‌اش در کاربرد خودجوش آن‌ها در زندگی روزمره مورد توجه قرار گیرد.

دسترسی واقعی و کاربردی به این اهداف و نتایج، تنها از طریق ایجاد و ارائة محیط‌های یادگیری چالش‌برانگیز میسر می‌شود و بس. لازم است امکانی فراهم شود تا در تدوین اهداف آموزشی و رفتاری و همچنین معیارهای ارزشیابی، دانش‌آموزان نیز به مشارکت طلبیده شوند؛ محیطی که دانش‌آموزان را قادر سازد تا تخیل و انگیزه‌های فردیشان را برای برآوردن نیازهای خود و دیگران توسعه دهند. تحقق موارد ذکر شده تنها در سایة همدلی و برنامه‌ریزی‌های مشارکتی منظم امکان‌پذیر است. فراهم آوردن فرصت‌های منظم و از پیش تعیین‌ شده برای به اشتراک گذاشتن عقاید و نظرات، گفت‌وگو و تعامل همة افراد درگیر آموزش از جمله معلم، دانش‌آموز و اولیا کلید ایجاد تغییرات اساسی است.

طریق عشق به گفتن نمی‌توان آموخت           مگر کسی که بود در طبیعتش مجبول

سعدی. دیوان اشعار. غزلیات. غزل شماره ۳۵۰

مطالب مرتبط
مشارکت از نگاهی متفاوت

به نام يزدان پاک وجود انسان يک پديده يکپارچه است که از مشارکت همه ابعاد وجودی او هويت می‌گيرد. با